این روز ها ارتباطات ما با استفاده از انواع ابزارهای جدید، تغییر ظاهری پیدا کرده که این تغییرات در چند مرحله اتفاق افتاده، در این مقاله به آنچه در چند سال قبل گذشت نگاهی می اندازیم و بررسی می کنیم که آیا سبک ارتباطات امروز ما دچار مشکلاتی شده است؟
ماجرا از اینترنت روی تلفن های همراه شروع شد که با وای فای و بعد هم، همه گیر شدن استفاده از جی پی آر اس، ارسال متن را از پیامک به سمت ایمیل، چت و پیام رسان ها برد. شاید از اولین نسل های پیام رسان ها، بتوان به «نیم باز» در گوشی های تلفن همراه نوکیا اشاره کرد که در حدود سال ۸۸ استفاده از آن رایج بود، نرم افزاری که با ثبت نام در آن و وارد کردن اکانت «گوگل»، «یاهو» و حتی «فیس بوک»، قادر بودید با فرد دیگری که پای رایانه نشسته یا حتی اکانت «نیم باز» داشت، به صورت آنلاین چت کنید.
ارسال بدون واسطه صدا و تصویر با تلفن همراه و با وجود محدودیت های آن زمان ام. ام. اس، حسابی نظر ها را جلب می کرد اما فراگیر شدن «نیم باز» و ابزارهای مشابه پس از عرضهٔ بسته های تشویقی اینترنت توسط اپراتور ها و بعد هم ورود گوشی های هوشمند به بازار و عرضه اپلیکیشن هایی مانند «واتس اپ» و «وایبر» شدت بیشتری گرفت. روندی که در همه جای دنیا زنگ خطر را برای درآمد اکثر اپراتورهای تلفن همراه به صدا در می آورد.
تماس تلفنی با اینترنت هم که از حدود سال ۱۳۷۹ با سرویس هایی مانند نت تو فون و حتی اعتراض مخابرات در کشور خودمان هم آغاز شده بود، حالا به سمت تلفن های همراه نقل مکان می کرد. «اسکایپ» هم که با ارایهٔ تماس تصویری، این بار روی تلفن های همراه و «فیس تایم» برای آیفون سر و صدای زیادی کرد. خلاصه بعد از کش و قوس ها در جهان و حتی فیل تر شدن این سرویس ها در بسیاری از کشور ها و سپس رفع فیلتر ها، این ابزار هم جزء جدیدی از کانال های ارتباطاتی شد.
اما پیام رسان ها در ایران چه وضعی داشت؟
با رفع فیلتر «فیس بوک» در کشور ما در حدود سال ۸۷ و عضو شدن بسیاری از مردم در این شبکهٔ جهانی و یک باره قطع شدنش در سال ۸۸، دست بسیاری از کاربرانی که دوستان قدیمی خود را در «فیس بوک» پیدا کرده بودند در پوست گردو ماند و جدا از روش های ورود غیرقانونی به «فیس بوک» و «توییتر» در سال های بعد از آن (که موضوع این یادداشت نیست)، ارتباطات نسل جدید، بستر فنی قوی برای اشتراک گذاری محتواهای عمومی و غیر احوال پرسی گونه را می طلبید.
این چنین شد که «وایبر» و «واتس اپ» و «وی چت» به صورت بسیار سریعی نهادینه شده و تقریبا تمام نسل ها، بلافاصله پس از خرید گوشی هوشمند خود، آن را به این راه ارتباطی مجهز می کردند. به گونه ای که عده ای گوشی های هوشمند را فقط به خاطر همین ابزار ها تهیه کرده و می کنند و حتی گفته می شود همچنان عده ای وجود دارند که در بازار گوشی وایبردار از فروشنده طلب می کنند.
این روند که هم اینک سرعت همه گیر شدنش بسیار سریع شده، تقریبا اکثر جامعه از پیر و نوجوان، هنرمند تا پزشک و مذهبی تا غیرمذهبی را هر روز بیشتر فرا می گیرد. این روز ها دیگر دیدن روزانه افرادی که به «وایبر» اضافه می شوند به ماجرایی عادی بدل شده است. اما بعد از بسته شدن «وی چت» در سال ۹۲ و بسته نشدن «وایبر» و «واتس اپ»، ساخته شدن گروه های دوستان و اقوام هم به ماجرای جدیدی بدل شده است.
تقریبا تمامی افراد عضو این گونه برنامه ها، این روز ها حداقل عضو ۷ گروه وایبری و یا حتی بیشتر از آن هستند و این پیام رسان ها به جای شبکه های اجتماعی رایج در سایر نقاط جهان، بار ارتباطات گروهی را در ایران به دوش می کشند.
اما اولین سوال: آیا پیام رسان ها برای این کار ساخته شدند؟
آیا پیام رسان ها و گروه های «وایبر» ی برای پست گذاشتن و لایک دادن به پست ها، ابزار مناسبی هستند؟ آیا اشتراک گذاری یک عکس در چند گروه در این ابزار ها منطقی ست؟ تمام کسانی که از یک شبکهٔ اجتماعی، حتی یک شبکهٔ اجتماعی ایرانی استفاده می کنند به سادگی و به سرعت به این سوال جواب منفی می دهند!
این یعنی پیام رسان ها توان ارتباطات گروهی را با وضع موجود ندارند. اما چرا؟
به چند دلیل:
۱ اول اینکه وقتی در یک شبکهٔ اجتماعی مثلا فردی یک عکس را به اشتراک می گذارد، آن عکس معنای یک پست یا یک ارسالک را دارد و این امکان وجود دارد تا نفرات آن عکس را تایید یا تکذیب کنند، لایک کنند و دربارهٔ همان یک پست، نظرشان را درج کنند و حتی به کامنتها و نظرات دوستانشان پاسخ دهند.
امکانی که در یک گروه «وایبر» ی با توجه به درهم تنیده شدن پست ها و کامنت ها (نمایش پست در کنار مطالبی که دربارهٔ آن پست درج می شود) و حتی لایک هایی که گاه با برچسب استیکری و شکلک در هم آمیخته می شود و بعد از چند نویسهٔ افراد در گروه، حتی به فراموشی سپرده می شوند.
۲ در یک شبکهٔ اجتماعی پست ها به صورت منطم بایگانی می شوند و مخاطبی که مثلا بعد از یک هفته مراجعه می کند، می تواند به طور منظم مطالب را ببیند و نظرش را نیز در ذیل پست درج کند، ضمن اینکه خود شبکهٔ اجتماعی نیز به صاحب پست خبر می دهد که دوست شما، فلان پست شما را پسندید.
۳ هر بار اشتراک گذاری یک فیلم یا عکس در یک شبکهٔ اجتماعی فقط با یک کلیک انجام می شود، از آنجایی که محتوا در سرور شبکهٔ اجتماعی ثبت شده، نیازی به بارگذاری مجدد ندارد اما در دنیای پیام رسان وایبر مثلا اگر فردی بخواهد یک ویدیو را به ۵ گروه ارسال نماید، باید فایل ویدئویی مد نظرش را پنج بار بارگذاری کند که مطمئنا هم وقت گیر است و هم خسته کننده و هم با توجه به سرعت بالای اینترنت در کشور ما، می تواند وقت گیر باشد.
۴ در «وایبر»، در صورت پاک شدن نرم افزار، اگر اقدام مناسبی برای نگهداشتن فایل پشتیبان (بکاپ) نشده باشد، همه چیز پاک می شود، با تعویض گوشی هم که دیگر قابل تصور نیست که یک کاربر باید چند فایل را از یک گوشی به گوشی دیگر منتقل کند، اما تمام ارتباطات و دوستان و فایل ها در شبکهٔ اجتماعی به دلیل سمت سرور بودن محتوا، همیشه و با هر ابزاری، چه رایانهٔ شخصی، چه تلفن همراه، چه رایانه ای در یک کافی نت در گوشهٔ دیگر دنیا در دسترس خواهد بود.
۵ اگر در گروه های «وایبر» ی عضو باشید قطعا برای شما پیش آمده که بعد از یک ساعت وقتی نگاه تان به نوار هشدار بالای تلفن می افتد، با صحنهٔ مشابهی مواجه می شوید.
این صحنه جدا از اینکه لزوم چک کردن تک تک پیام ها را می طلبد، ضمنا حاوی بسیاری از مکاتبات دو نفره است که معمولا به همه نیز مرتبط نمی شود و تنها چند سلام و علیک و چه کار می کنی!، نصیب خواننده می شود که حتما باید خوانده شود، چون پیام های مهم برای شما قطعا در لابلای همین سلام و علیک ها پنهان شده اند.
۶ هنگام عضو شدن در یک گروه وایبری که همه اعضا آن یکدیگر را نمی شناسند، شمارهٔ تلفن افراد و حتی عکس آن ها به صورت ناخواسته در دسترس دیگر اعضای گروه قرار می گیرد که می تواند حریم خصوصی افراد را نقض کند (زیرا عضو کردن یک فرد در یک گروه در اختیار فرد نیست و سایر افراد شاید بدون اجازهٔ وی او را عضو می نمایند.)
۷ به دلیل نبود ادمین (مدیر گروه) در گروه های وایبری (که اساسا برای ارتباطات گروهی ساخته نشده تا ادمین لازم داشته باشد) در صورتی که افراد بخواهند فردی که اشتبا ها به گروهی اضافه شده است را حذف کنند، این امکان وجود ندارد، زیرا اساسا این مکان یک گروه است، نه یک فن پیج با افراد محدود.
۸ برای خود بنده از همه مهم تر اینکه: شخصا به یاد دارم، زمانی که «وایبر» را در تلفن خودم و همسرم نصب و راه اندازی کردم، هر دو بسیار شاد بودیم که در طول روز به صورت دائم با یکدیگر و بدون مزاحمت های دلیور شدن و محدودیت تعداد حروف پیامک، در ارتباط هستیم. به جای تماس تلفنی، در هر لحظه ای فقط با ارسال یک برچسب از احوالات یکدیگر مطلع می شدیم و هر مطلبی که از ذهن هر کدام از ما دو نفر می گذشت، فورا آن را درج می کردیم. اما امروز حجم پیام های گروهی در «وایبر» آنقدر زیاد شده که تقریبا هر چند ساعت یکبار، مجال نگاه کردن به تلفن پیدا می شود و سرک کشیدن به نوتیفیکیشن (هشدار پیام جدید) در «وایبر» تقریبا در ذهن من از ارزش افتاده، چون می دانم به احتمال ۹۹ درصد پیام از گروه ها در نوتیفیکیشن انبار شده و این بی اهمیتی در واقع همان ذوقی را که از ارتباط آنلاین و فوری داشتم را به کل به فراموشی سپرده است.
اما چند سوال:
مردم کشور ما، چرا این تاوان را پرداخت می نمایند؟ چرا شبکه های اجتماعی جهانی در ایران نیستند؟ چرا شبکه های اجتماعی مزاحم و مخرب محسوب می شوند، اما گروه های وایبری این چنین نیستند؟ و یا بر عکس؟ چرا شبکه های اجتماعی داخلی، پر مخاطب نیستند تا دوستان از راهی راحت با یکدیگر در تماس باشند؟ با وجود اینکه بر روی تلفنِ هر نفر تقریبا سه پیام رسان نصب است، چرا افراد همزمان در چند شبکه اجتماعی عضو نمی شوند (مثلا یک ایرانی و یک خارجی یا فقط یک ایرانی)؟ چرا یک شبکهٔ اجتماعی برای همه، پیر یا جوان پیشنهاد نمی گردد تا همگان از آن یک طریق با یکدیگر متصل باشند؟ چرا پیامک و کسب در آمدهای میلیونی پیامک ناشی از ساخت گروهک های باشگاه مخاطبین، در آمدهای سرشاری را نصیب عده ای می کند؟ چرا هر ارگانی یک شبکهٔ اجتماعی و یک کلوب هواداران برای خودش می سازد و هزینه های سرشاری برای ساخت این وب سایت های بی فایده انجام می دهند، بدون آنکه بداند در همه جای دنیا این کار به صورت رایگان و فقط با ساخت یک «فن پیج» در «فیسبوک» انجام می شود؟ آیا وقت آن نشده که به ارتباطات نوین سمت و سویی جدی از سوی مسئولین وزارت ارتباطات و یا وزارت ارشاد یا سایر ارگان ها داده شود؟
امید که سر باز کردن مشکلات که هر روز باعث سر باز کردن زخم جدیدی می شود، باعث اتخاذ تصمیم های مناسب تری در سطح مدیریت فن آوری اطلاعات گردد. روزانه وقت بسیاری از هموطنان ما به خاطر مسایلی که مطرح شد اتلاف می گردد که دلیل آن، عدم استفاده از ابزار متناسب برای اشتراک گذاری عکس و متن و سایر محتوا ها است. قطعا تکرار این مطلب لازم نیست که استفاده از شبکه های اجتماعی جهانی مانند استفاده از چاقوی دو لبه هستند که در کنار مزایای فراوان، معایبی را نیز به همراه دارند. باید دید که چاقو در کل سودمند است یا مضر؟