هفته ی گذشته Gartner گزارشی را منتشر کرد که در آن سهم ویندوزفون از بازار جهانی ۲٫۵ درصد عنوان شده بود. این عدد بسیار بیرحمانه بود اما در عین حال غیر قابل انتظار نبود، چرا که این عدد در واقع نشان دهنده ی مشکلات مایکروسافت در جذب افراد به گوشی های این کمپانی در سطح جهان است. به هر حال این عدد به همان سادگی که به نظر می رسد، نیست. جهان بسیار بزرگ است و همه ی بازارهای آن سایز یکسانی ندارند.
هفته ی گذشته Gartner گزارشی را منتشر کرد که در آن سهم ویندوزفون از بازار جهانی ۲٫۵ درصد عنوان شده بود. این عدد بسیار بیرحمانه بود اما در عین حال غیر قابل انتظار نبود، چرا که این عدد در واقع نشان دهنده ی مشکلات مایکروسافت در جذب افراد به گوشی های این کمپانی در سطح جهان است. به هر حال این عدد به همان سادگی که به نظر می رسد، نیست. جهان بسیار بزرگ است و همه ی بازارهای آن سایز یکسانی ندارند.
قبل از اینکه بخواهیم توضیح دهیم، بهتر است با یک مثال وارد بحث شویم. سه جامعه ی بزرگ را در نظر بگیرید. هر گدام از این سه اجتماع از سیب، پرتقال و توت فرنگی استفاده می کنند. در جامعه ی A، ده درصد افراد توت فرنگی را برای خوردن انتخاب می کنند. در جامعه ی B، تنها ۳ درصد افراد توت فرنگی را انتخاب کرده و بقیه ی افراد سیب و پرتقال را انتخاب کرده اند. اما در جامعه ی c، بیشتر افراد سیب و پرتقال را مورد استفاده قرار داده و توت فرنگی تنها انتخاب ۰٫۵ درصد افراد بوده است. حالا در نظر بگیرید که جامعه ی C، چهار برابر جامعه ی A و B است، بنابراین اگر اندازه ی جامعه را نیز اثر بدهیم خواهیم دید که سهم توت فرنگی در مجموع چقدر کم خواهد بود.
اگر اخبار سهم ویندوزفون از بازار را دنبال کرده باشید احتمالا تا الان متوجه موضوع شده اید. جامعه ی A در واقع همان اروپا (منظور ۵ کشور اتحادیه ی اروپا شامل فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسپانیا و انگلستان می باشد)، جامعه ی B همان آمریکا و جامعه ی C هم در واقع همان چین است. ویندوزفون به ترتیب سهم ۱۰ درصدی، ۳ درصدی و ۰٫۵ درصدی در بازار این مناطق دارد.
این که این ۳ منطقه را به طور خاص مورد بررسی قرار داده ایم دلیل مشخصی دارد. این سه منطقه در حال حاضر بزرگترین بازارهای گوشی های هوشمند در جهان هستند. این بازارها، توسط بسیاری از تحلیلگران برای پیش بینی و تحلیل بازار اسمارتفون ها مورد استفاده قرار می گیرند و بنابراین بسیار مهم و تاثیرگذار هستند. به طور مثال زمانی که به اعداد مربوط به سهم از بازار جهانی نگاه می کنیم، معمولا مایکروسافت با ۳ درصد که عدد بسیاری کمی است در پایین جدول قرار دارد. با این وجود اگر تاثیر تعداد افراد را در نظر بگیریم آن گاه متوجه می شویم که چرا سهم کم ویندوزفون از بازار جهانی، در بازارهای مربوط به کشورهای غربی نمود پیدا نمی کند.
دلیل این موضوع چین است. جمعیت این کشور بالغ بر ۱ میلیارد نفر بوده و ۷۰۰ میلیون نفر از آن ها از گوشی های هوشمند استفاده می کنند، این عدد حتی از مجموع کل جمعیت آمریکا و ۵ کشور اروپایی روی هم بیشتر است! اگر از این زاویه به مساله نگاه کنیم، متوجه می شویم که چین نبض بازار گوشی های هوشمند را در اختیار دارد و در صورتی که به هر دلیلی یکی از بازیگران (کمپانی ها) در بازار چین موفق نباشد به علت تعداد زیاد کاربران آن، عملا جایگاهی در بازار جهانی هم نخواهد داشت. و این همان اتفاقی است که برای ویندوزفون در حال رخ دادن است. سهم پایین ویندوزفون از بازار چین، موجب شده است تا سهم آن در بازار جهانی به شدت کاهش پیدا کند.
حالا بیایید از زاویه ای دیگر به مساله نگاه کنیم، در آمریکا طبق آمار ComScore سه درصد از افراد از ویندوزفون استفاده می کنند که این برابر است با ۶ میلیون نفر. حالا اگر فرض کنیم که مایکروسافت همین سهم را در چین در اختیار داشت آن گاه معنی آن ۲۱ میلیون نفر می شد که این عدد ۳٫۵ برابر عدد قبلی ست و زمانی که صحبت از میلیون نفر است، این عدد اصلا قابل چشم پوشی نیست.
اگر مایکروسافت نتواند سهم قابل ملاحظه ای از بازار چین به دست بیاورد و تنها سهم کلی خود را از سایر بازار افزایش دهد، آن گاه سهم آن ها از بازار جهانی یا ثابت می ماند و یا به کندی افزایش خواهد یافت. مایکروسافت این موضوع را به خوبی می داند و به همین دلیل هم هست که مایکروسافت یک سری برنامه ها و قابلیت ها را مخصوص چین عرضه می کند و نسخه ی چینی کرتانا را به شدت قابل شخصی سازی کرده است.
اما معنی این مساله برای برای کاربران و ژورنالیست های اروپایی چیست؟ خب، اگر شما چین را از معادله خارج کنید، و تنها آمریکا، استرالیا و اروپا را در نظر بگیرید، مایکروسافت سهم به مراتب بیشتری از بازار را در اختیار می گیرد. این مساله به این معنی است که سهم ویندوزفون در این بازارها طبق آمار Kantar در حدود ۸ درصد است که البته این عدد به خوبی ۱۰ درصد نیست اما فاصله ی بسیار زیادی با ۲٫۵ درصد دارد. نکته ی جالب دیگر این است که اعداد بیان شده کاملا در تضاد با این جمله ی معروف است که می گوید “ویندوزفون تنها در کشورهای جهان سوم خوب عمل می کند”.
اگر عینی تر به مسایل نگاه کنیم، باید بگوییم که اگر مایکروسافت می خواهد سهم ویندوزفون را از بازار افزایش دهد باید همزمان هم بازار آمریکا و هم بازار چین را فتح کند. در مورد چین عوامل مختلفی وجود دارند که مانع پیشرفت ویندوزفون شده اند. یکی از آن ها رابط کاربری و یا تجربه ی کاربری است. رابط کاربری متنی ویندوزفون ممکن است با حروف لاتین زیبا به نظر برسد اما با حروف چینی و ژاپنی به شدت به هم ریخته و شلوغ خواهد بود. روی آوردن مایکروسافت به سمت رابط کاربری با آیکون های بیشتر ممکن است بیشتر به خاطر فیدبک هایی باشد که از چین دریافت کرده اند.
علت دوم، کمبود برنامه هاست. اگر ویندوزفون مایکروسافت در غرب با مشکل کمبود برنامه مواجه است آن گاه تصور کنید که استور چینی ویندوزفون چه وضعیتی دارد. مایکروسافت در تلاش است تا با بستن قرارداد هایی با فروشنده های مستقل نرم افزار (به طور مثال لاین و WeChat) این مشکل را برطرف کند. البته این مساله تا کنون آن طور که باید خوب پیش نرفته است.
دلیل نهایی این موضوع بحث در دسترس بودن گوشی ها و سلیقه ی مردم چین است. مردم چین علاقه ی زیادی به صفحه نمایش های بزرگ بر روی دیوایس های ارزان قیمت یا گران قیمت هستند که بتوانند با آن خودنمایی کنند. لومیا ۹۳۰ ممکن است قیمت بالا و پر زرق و برقی داشته باشد اما مانند لومیا ۱۰۲۰ و سرفیس پرو ۳ خاص نیست. لومیا ۶۴۰ ایکس ال هم صفحه ی بزرگی دارد و قیمتش هم پایین است اما مشخصات دیگرش خاص نیستند.
همین مساله می تواند برای آمریکا هم برقرار باشد، با این تفاوت که آن جا برخی از برنامه های ضروری مانند Snapchat و بعضی از برنامه های بانکی در دسترس نیستند. یک سخت افزار قدرتمند در کنار یک داستان قانع کننده، در صورتی که درست به کار گرفته شوند، می تواند بر مشکل کمبود برنامه ها غلبه کند. به هر حال بهتر است فعلا در مورد اینکه آیا پرچمداران آینده ی مایکروسافت این بازی را تغییر خواهند داد یا خیر، نظری ندهیم.